تعضیض

لغت نامه دهخدا

تعضیض. [ ت َ ] ( ع مص ) خارخورانیدن شتر را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || از چاه عضوض آب خورانیدن شتر را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || با دختر فسوس کردن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || بسیار گزیدن لب از خشم و نیک گزیدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ).

پیشنهاد کاربران

بپرس