تعشیه

لغت نامه دهخدا

( تعشیة ) تعشیة. [ ت َ ی َ ] ( ع مص ) آتش افروختن زیر آشیانه تا مرغان کور گردند و شکار کرده شوند. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || کسی را شام دادن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ). طعام شبانگاهی خورانیدن کسی را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || به شب چرانیدن شتران را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || رفق کردن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( از اقرب الموارد ). نرمی وملاطفت نمودن بر کسی. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).

پیشنهاد کاربران

بپرس