تعسف
مترادف تعسف: ستم، ظلم ، انحراف، کج روی کردن، گمراه شدن، منحرف شدن ، ظلم کردن، ستم کردن
متضاد تعسف: دادگری، هدایت شدن، دادگری کردن
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. بدون تٲمل به کاری پرداختن.
۳. ستم کردن.
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید