تعزیت گفتن

لغت نامه دهخدا

تعزیت گفتن. [ ت َ ی َ گ ُ ت َ ] ( ع مص ) امر فرمودن ماتم زدگان و خویشان مرده را بصبر و شکیبایی. ( ناظم الاطباء ) : خرچنگ تعزیت یاران گذشته و تهنیت حیات باقی ایشان بگفت. ( کلیله و دمنه ). گفت ای یار عزیز تعزیتم گوی که نه جای تهنیت است. ( گلستان ).

فرهنگ فارسی

امر فرمودن ماتم زدگان و خویشان مرده را بصبر و شکیبایی

پیشنهاد کاربران

بپرس