تعریه

لغت نامه دهخدا

( تعریة ) تعریة. [ ت َ ی َ ] ( ع مص ) ( از «ع رو» ) عروة ساختن توشه دان را: عری المزادة تعریة؛ عروة ساخت توشه دان را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || ( از «ع ری » ) برهنه کردن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ). برهنه نمودن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || خلاص کردن کسی را از کاری. ( از اقرب الموارد ). || ( اصطلاح عروض ) بودن جزء است سالم از زیادتی. ( کشاف اصطلاحات الفنون ).

پیشنهاد کاربران

بپرس