تعریف اخلاق

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] اخلاق، جمع خلق و خلق است به معنای سرشت، خوی، طبیعت و امثال آن؛ که به معنای صورت درونی و باطنی و ناپیدای آدمی به کار می رود که با بصیرت درک می شود؛ در مقابل خلق که به صورت ظاهری انسان گفته می شود، که با چشم قابل رویت است.
بسیاری از فلاسفه و حکمای اسلامی، اخلاق را با توجه به همان معنای لغوی تعریف کرده اند. حکمای گذشته، روح و نفس غیر مادی انسان را خاستگاه هر گونه رفتار ظاهری و عمل آدمی می دانستند و از این رو اصل در اخلاق را توجه به صفات نفسانی انسان می دانستند که ثمره اصلاح نفس و درون در رفتارها و اعمال بیرونی به سرعت آشکار می شود. از این رو عموما اندیشمندان اسلامی نیز که به اصل وجود نفس اعتقاد داشتند اخلاق را به گونه متناسب با همین مسئله تعریف نموده اند. گاه منظور از اخلاق در اصطلاح اندیشمندان هرگونه صفت نفسانی است که موجب پیدایش کارهای خوب یا بد می شود؛ چه آن صورت نفسانی به صورت پایدار و راسخ باشد و چه به صورت ناپایدار و غیرراسخ و چه از روی تامل و اندیشه صادر شود یا بدون تفکر و تامل.
← مشهورترین تعریف اخلاق
همچنین در خصوص منشا پیدایش این صفات پایدار نفسانی مباحث زیادی طرح شده است؛ برخی معتقدند که این ملکات در اثر تکرار عمل پدید می آیند و عده ای نیز نقش عواملی مانند محیط و وراثت و از این قبیل امور را مهم می دانند. برخی نیز برای این قبیل صفات نفسانی منشایی ذاتی و فطری را قایلند. در عین حال در مفهوم خلق و ریشه لغوی آن، هیچ یک از اینها لحاظ نشده است. گرچه معنای لغوی خلق صفت ثابت و ملکه نفسانی است و در علم اخلاق نیز معمولا همین معنا مراد است ولی گاهی این واژه در معنای عام تری نیز به کار می رود و به مطلق صفات نفسانی که منشا افعال اختیاری قرار می گیرند اطلاق می شود. بر طبق این اصطلاح کار فرد بخیلی که با تکلف بخشش می کند نیز کار اخلاقی مثبت محسوب می شود و یا کسی که با تامل و تفکر عمل خوبی را انجام می دهد نیز متصف به اخلاقی بودن می شود. (به عنوان نمونه یحیی بن عدی در تهذیب الاخلاق خود، اخلاق را شامل صفات نفسانی غیرپایدار هم دانسته اند.) برخی نیز اخلاق را به صورت صفت فعل به کار برده اند که در این صورت به معنای کار اخلاقی است و از این جهت آن فعل خارجی و لو از هیئت راسخه در نفس پدید نیامده باشد به فاضله یا رذیله بودن متصف می شود.
دیدگاه شهید مطهری
شهید مطهری تعریفی از اخلاق را می پذیرد که هم به چگونه رفتار کردن توجه کرده باشد و هم به چگونه بودن؛ چگونگی رفتار مربوط می شود به اعمال انسان که شامل گفتار هم می شود و چگونه بودن مرتبط با صفات و ملکات نفسانی است.
استفاده از واژه اخلاق
...

پیشنهاد کاربران

بپرس