تعرق
/ta~arroq/
مترادف تعرق: خوی، عرق، عرق کردن، خوی کردن، عرق ریختن
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. (زیست شناسی ) خارج شدن رطوبت زیادی گیا هان به صورت بخار از منافذ و روزنه های برگ ها.
فرهنگستان زبان و ادب
دانشنامه آزاد فارسی
تَعَرُّق (transpiration)
تَعَرُّق
تَعَرُّق
خروج آب به صورت بخار از گیاه. بخش عمدۀ آب از طریق انتشار بخار آب از منافذ یا روزنههای برگ خارج می شود. وظیفۀ اصلی روزنه ها مبادلۀ گاز بین بافت های درونی گیاه و اتمسفر است. تعرق از سطح برگ باعث ایجاد جریان پیوسته و رو به بالای آب از درون آوند چوبی، و از ریشه به برگ می شود که جریان تعرقی نامیده می شود. جریان تعرقی باعث جایگزینی آب ازدست رفته می شود و امکان ترابری مواد معدنی جذب شده از خاک را از طریق آوند چوبی به برگ ها فراهم می آورد. این پدیده از آن رو مهم است که بسیاری از یاخته های گیاهی نیاز به مواد معدنی دارند. تخمین زده می شود که بوتۀ ذرت در یک فصل رویشی ۲۴۵ لیتر آب را از راه تعرق از دست می دهد.
تَعَرُّق
تَعَرُّق
خروج آب به صورت بخار از گیاه. بخش عمدۀ آب از طریق انتشار بخار آب از منافذ یا روزنههای برگ خارج می شود. وظیفۀ اصلی روزنه ها مبادلۀ گاز بین بافت های درونی گیاه و اتمسفر است. تعرق از سطح برگ باعث ایجاد جریان پیوسته و رو به بالای آب از درون آوند چوبی، و از ریشه به برگ می شود که جریان تعرقی نامیده می شود. جریان تعرقی باعث جایگزینی آب ازدست رفته می شود و امکان ترابری مواد معدنی جذب شده از خاک را از طریق آوند چوبی به برگ ها فراهم می آورد. این پدیده از آن رو مهم است که بسیاری از یاخته های گیاهی نیاز به مواد معدنی دارند. تخمین زده می شود که بوتۀ ذرت در یک فصل رویشی ۲۴۵ لیتر آب را از راه تعرق از دست می دهد.
wikijoo: تعرق
مترادف ها
نفوذ، ترشح، افشاء، خروج، نشر، حلول، تعرق، فرا تراوش
پیشنهاد کاربران
تعرق فقط در گیاهان معنی دارد.
عرق کردن چیز دیگری است و هیچگاه شما نمی گویید تعرق کردم یا مثل این ها
.
عرق کردن چیز دیگری است و هیچگاه شما نمی گویید تعرق کردم یا مثل این ها
.