تعداد

/te~dAd/

مترادف تعداد: اندازه، شمار، شماره، عدد، عده، مقدار، مقیاس، میزان، تعدید، شمارش، شمارش کردن، شمردن

برابر پارسی: شمار، شماره، شمارش، شمارگان

معنی انگلیسی:
age _, amount, number, quantity

لغت نامه دهخدا

تعداد. [ ت َ ] ( ع مص ) مصدر است بمعنی عد ( شمردن ). ( از اقرب الموارد ). شمار کردن. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). و رجوع به عَدّ شود.

تعداد. [ ت ِ ] ( از ع ، اِ ) در فارسی امروزین شماره و حساب و شمردگی و شمار. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

شمردن، شمار، بشمار آوردن
۱ - ( مصدر ) شماره کردن شمردن بشمار آوردن . ۲ -( اسم ) شماره .
در فارسی امروزین شماره و حساب و شمردگی و شمار

فرهنگ معین

(تِ ) [ ع . ] (مص م . ) شماره کردن .

فرهنگ عمید

شمردن، به شمار آوردن.

واژه نامه بختیاریکا

جَره؛ بِیلِه

پیشنهاد کاربران

واژه تعداد
معادل ابجد 479
تعداد حروف 5
تلفظ te'dād
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم مصدر ) [عربی]
مختصات ( تِ ) [ ع . ] ( مص م . )
آواشناسی te'dAd
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع واژگان مترادف و متضاد
تعداد واژها در زبان مهم نیست بلکه چه دقّتی در وصف دارد وبه ذهن منتقل میکند.
"علّمهُ البیانَ"
"و علّمَ آدمَ الاسماء کلّها"
انسان تنها مخلوقی که میتواند درک وفهم همه چیز دارد ( بجز الله البارئ ) و به زبان قوی وکامل ودقیق برای این توانائی نیازدارد که البته "الله الحکیم" این ابزار مُهم وبصورت کامل ( بدون نقص وعیب ) از ازل خلق کرد وبه انسان عطاکرد.
...
[مشاهده متن کامل]

"إِنَّا جَعَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِیًّا لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ"

تلفظ صحیح این کلمه تعداد به فتح تاء است مثل� تکرار� که عوام به کسرتلفظ میکنند.
البته این غلط مشهور محسوب نمیشود.
شمار

بپرس