تعجل

لغت نامه دهخدا

تعجل. [ ت َ ع َج ْ ج ُ ] ( ع مص ) برانگیختن و شتافتن فرمودن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || بشتافتن. ( تاج المصادر بیهقی ). شتافتن و شتابی نمودن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || پینو را بغلظ کف دست دراز کردن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ). کشک را بغلظت و درازی کف دست دراز ساختن. ( از اقرب الموارد ). || بها سردست دادن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). || به شتاب فاستدن. ( تاج المصادربیهقی ). زود گرفتن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). کرایه را بشتاب گرفتن. ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

برانگیختن و شتافتن فرمودن

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی تَعْجَلَ: که عجله کنی
معنی تَعَجَّلَ: عجله کرد - شتاب کرد
معنی لَا تَعْجَلْ: عجله نکن
معنی نَعُدُّ: می شماریم(کلمه عد در عبارت "فلا تعجل علیهم انما نعد لهم عدا "به معنای شمردن است ، و چون شمردن هر چیزی آن را به آخر میرساند و نابود میکند ومعنی آن میشود :بنابراین بر [شکست و هلاکت] آنان شتاب مکن، ما [همه اعمال و رفتار حتی لحظات عمرشان را] به دقت شماره...
معنی عَدّاً: شمارش کردنی نگفتنی (کلمه عد در عبارت "فلا تعجل علیهم انما نعد لهم عدا "به معنای شمردن است ، و چون شمردن هر چیزی آن را به آخر میرساند و نابود میکند ومعنی آن میشود :بنابراین بر [شکست و هلاکت] آنان شتاب مکن، ما [همه اعمال و رفتار حتی لحظات عمرشان را] به...
معنی قُضِیَ: کار(نابودیشان )تمام شد - تکلیفشان یکسره شد(کلمه قضاء به معنای حکم است ، و اگر با حرف علی متعدی شود مثل عبارت"فَوَکَزَهُ مُوسَیٰ فَقَضَیٰ عَلَیْهِ " کنایه از این است که با کشتنش کارش را تمام کرد معنای جمله این است که : موسی (علیهالسلام) آن دشمن را با...
معنی قَضَیْتُ: به پایان بردم - تمام کردم(کلمه قضاء به معنای حکم است ، و اگر با حرف علی متعدی شود مثل عبارت"فَوَکَزَهُ مُوسَیٰ فَقَضَیٰ عَلَیْهِ " کنایه از این است که با کشتنش کارش را تمام کرد معنای جمله این است که : موسی (علیهالسلام) آن دشمن را با تمام کف دست و مش...
معنی قَضَیْتَ: حکم کردی(کلمه قضاء به معنای حکم است ، و اگر با حرف علی متعدی شود مثل عبارت"فَوَکَزَهُ مُوسَیٰ فَقَضَیٰ عَلَیْهِ " کنایه از این است که با کشتنش کارش را تمام کرد معنای جمله این است که : موسی (علیهالسلام) آن دشمن را با تمام کف دست و مشت زد و یا دفع کرد...
معنی قَضَیْتُمُ: به پایان رسانیدید(کلمه قضاء به معنای حکم است ، و اگر با حرف علی متعدی شود مثل عبارت"فَوَکَزَهُ مُوسَیٰ فَقَضَیٰ عَلَیْهِ " کنایه از این است که با کشتنش کارش را تمام کرد معنای جمله این است که : موسی (علیهالسلام) آن دشمن را با تمام کف دست و مشت زد و ی...
معنی قَضَیْنَا: حکم کردیم - وحی نمودیم(کلمه قضاء به معنای حکم است ، و اگر با حرف علی متعدی شود مثل عبارت"فَوَکَزَهُ مُوسَیٰ فَقَضَیٰ عَلَیْهِ " کنایه از این است که با کشتنش کارش را تمام کرد معنای جمله این است که : موسی (علیهالسلام) آن دشمن را با تمام کف دست و مشت ز...
معنی یُقْضَیٰ: که پایان پذیرد - که تمام شود (کلمه قضاء به معنای حکم است ، و اگر با حرف علی متعدی شود مثل عبارت"فَوَکَزَهُ مُوسَیٰ فَقَضَیٰ عَلَیْهِ " کنایه از این است که با کشتنش کارش را تمام کرد معنای جمله این است که : موسی (علیهالسلام) آن دشمن را با تمام کف دست ...
ریشه کلمه:
عجل (۴۷ بار)

پیشنهاد کاربران

بپرس