تعثین

لغت نامه دهخدا

تعثین. [ ت َ ] ( ع مص ) دود برآوردن آتش. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || بوی دود دادن جامه را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). بخور دادن جامه را. ( از اقرب الموارد ). || آمیختن و برانگیختن تباهی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). انداختن تخلیط و برانگیختن فساد در میان قوم. ( از اقرب الموارد ).

پیشنهاد کاربران

بپرس