تعبشم

لغت نامه دهخدا

تعبشم. [ ت َ ع َ ش ُ ] ( ع مص ) عبشمی شدن. ( منتهی الارب ).عبشمی یعنی از طایفه عبدشمس شدن. ( ناظم الاطباء ).

پیشنهاد کاربران

بپرس