تعبئه

لغت نامه دهخدا

( تعبئة ) تعبئة. [ ت َ ب ِ ءَ ] آماده و ساخته کردن سامان لشکر را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). آماده و ساخته کردن متاع و کار و لشکر و جز آن را و یونس آرد عبیت الجیش تعبیة وبلاهمزه. ( از اقرب الموارد ). و رجوع به تعبیة شود.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] تَعْبِئَة در لغت یعنی چیزی را بطور کامل انجام دادن.
در اصطلاح، تجهیز و آماده کردن نیروهای نظامی برای جنگ را گویند.
البته در زمانی که آخرین مراحل آمادگی را گذرانده، یعنی صفها منظم شده و هر گروهی در جایگاه خود قرار گرفته باشد.
به عبارت دیگر آرایش جنگی گرفتن را گویند.

پیشنهاد کاربران

تَعَبَّأْ : مفرد مذکر غایب فعل ماضی از باب تَفعُّل ( تَفعَّلَ، یتَفَعَّلُ، تَفعُّل ) از ریشه ی ( عبء )
تَعْبئَة : مشتق از فعل ( عَبَّأَ ) از ریشه ی ( عبء ) ، که این کلمه در فارسی ، تعبیه خوانده می شود اما در لغتنامه دهخدا در مورد کلمه تعبیه نوشته شده است تعبیه: [ ت َ ی َ ] ( ع مص ) � تعبئة. آماده کردن و ترتیب دادنِ چیزی. ( که در این عبارات به کلمه ی اصلی یعنی تعبئة اشاره می کند )
...
[مشاهده متن کامل]

اَللَّهُمَّ إِنِّی کُلَّمَا قُلْتُ قَدْ تَهَیَّأْتُ وَتَعَبَّأْتُ وَ قُمْتُ لِلصَّلاَهِ بَیْنَ یَدَیْکَ وَ نَاجَیْتُکَ. . . . . ( از دعای ابوحمزه ثمالی )
خدایا هرگاه گفتم مهیا و آماده شدم و درپیشگاهت به نماز ایستادم و با تو راز گفتم. . . . . .
در ضمن:
تَهَیَّأَ : مفرد مذکر غایب فعل ماضی از باب تَفعُّل ( تَفعَّلَ، یتَفَعَّلُ، تَفعُّل ) از ریشه ی ( هیء )
تَهْیِئَة : مشتق از فعل ( هَیَّأَ ) از ریشه ی ( هیء ) ، که این کلمه در فارسی ، تهیه خوانده می شود اما در لغتنامه دهخدا در مورد کلمه تهیه نوشته شده است تهیه: [ ت َ هی ی َ / ی ِ ] ( اِمص ) تهیئة. آماده کردن، ساختن، آمادگی کردن، تدارک، بسیج، آمادگی، ترتیب و آنچه برای پیشرفت کار و انجام آن آماده و حاضر کنند. ( که در این عبارات به کلمه ی اصلی یعنی تهیئة اشاره می کند )
شاید هم بتوان ترجمه ی تحت لفظی فراز بالا را اینگونه در نظر گرفت تا بهتر در ذهن باقی بماند:
خدایا هرگاه گفتم تهیه و تعبیه می کنم و درپیشگاهت به نماز ایستادم و با تو راز گفتم. . . . . .
تَهَیّأَ و تعبّأ و أعَدَّ و اِستعدَّ که در دعاى یوم الأضحی آمده است، همه اینها به معنی مهیّا شدن است.

بپرس