تعب فروش. [ ت َ ع َ ف ُ ] ( نف مرکب ) «؟» فروشنده تعب. آنکه تعب دهد. رنج و سختی محنت و زحمت دهنده : آنگه که روز خویش ببیند تعب فروش نه رحم یادش آید و نه لهو و نه طرب.ناصرخسرو ( دیوان ص 433 ).و رجوع به تعب شود.