تعب دادن. [ ت َ ع َ دَ ] ( مص مرکب ) آزردن و مانده کردن و خسته نمودن. ( ناظم الاطباء ) : مثال گرْسنه چشمان شکم پرست مباش که میدهد تعب آن پیرهن که دارد آش.اسماعیل ایما ( از آنندراج ).