تعالیم کریشنا مورتی

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] کریشنامورتی آموزه های خود را، نه زیرمجموعه روان شناسی و نه در مسیر ایجاد مذهب و تعالیم عرفانی می داند. اما با اندکی تامل به راحتی می توان تعالیم او را در حوزه روان شناسی و عرفان قرار داد.
بسیاری از عبارات او با موضوعیت مذهب و معنویت شکل می گیرد. اعم از این که در جهت ترویج گرایشی خاص، در حوزه معنویت است و یا به وضعیت مذهب و عرفان در عصر حاضر و گذشته می پردازد. اما برای فهم ماهیت تعالیم کریشنامورتی می توان زندگی او را به دو دوره تقسیم کرد.
دوره متقدم
زمانی که او به عنوان رهبر انجمن «نظام ستاره شرق» دارای منزلت و نفوذ زیادی بود. انجمن مذکور، یک سازمان معنوی است که هدف اصلی آن جمع آوری اشخاصی است که منتظر از راه رسیدن آموزگار بزرگ هستند. در این دوره بود که کریشنامورتی در یکی از اولین سخنرانی هایش ناگهان در صدایش تغییری ایجاد شده، او شروع به استفاده و کاربرد از ضمیر اول شخص مفرد کرد (به جای کاربرد همیشگی او از ضمیر سوم شخص مفرد) تا قبل از آن لحظه، او درباره آمدن آموزگار جهانی سخن نگفته بود. اما در آن لحظه، برای نخستین بار گفت: «من در شرف آمدن هستم.» از آن لحظه به بعد بود که عارفان و اعضای انجمن نظام ستاره باور آوردند که مراحل آمدن آموزگار آغاز شده است. آنی بزانت به یاد گفت وگویی می افتد که درست پس از این واقعه با کریشنامورتی داشت.آنی بزانت می گوید: «سپس کریشنامورتی به سمت صندلیش رفت. من بعداً از او پرسیدم که آیا خودت هم فهمیدی که چه مطلبی را بیان کرده ای یا نه؟ او پاسخ داد: خیر. از او پرسیدم: چه احساسی داری؟ او گفت: احساس می کنم که تازه از یک خواب عمیق بیدار شده ام. می گفت: هنوز دچار سرگیجه است».
دوره متاخر
از تحول اساسی کریشنامورتی آغاز می شود. از آن جا که بعد از چندین سال رهبری معنوی پیروان خود، انجمن «نظام ستاره شرقی» را منحل اعلام کرد و سپس در سخنرانی خود چنین گفت: «حقیقت که حد و مرزی ندارد؛ کاملاً لایتناهی و نامشروط است و از هیچ راه یا مسیری نمی توان به آن نزدیک شد. به هیچ عنوان قابل سازماندهی نیست. به همان نسبت هیچ سازمانی نباید تشکیل شود تا مردم را در راه یا مسیری بخصوص هدایت و راهنمایی کند و یا آنان را به برگزیدن آن مسیر ناگزیر کند. اگر به حقیقت این موضوع پی ببرید، متوجه خواهید شد که سازمان دادن یک اعتقاد و باور، تا چه اندازه غیر ممکن است. اعتقاد یک موضوع کاملاً شخصی و فردی است. شما نمی توانید و مجاز نیستید به آن شکل و ساختار مشخصی بدهید و سازمان دهی آن را برعهده بگیرید. چنانچه مرتکب این عمل شوید آن اعتقاد بی جان و مرده و جامد خواهد شد و در واقع به یک فرقه یا عقیده مبدل خواهد شد که به زور و اجبار به دیگران تحمیل شده است.» این ایده بعدها توسط کریشنامورتی فربه می گردد و به همراه دیگر عقاید متشابه و یا مرتبط، مهم ترین عقیده نظری کریشنامورتی در تعالیم جدیدش می شود. شهرت جهانی او دقیقاً بعد از تغییر خط فکری اش افزایش می یابد؛ چنانکه اکنون کریشنامورتی را به خاطر عقاید، آموزه ها، سخنرانی ها و کتاب هایی می شناسند که همگی در دوره دوم زندگی حرفه ای اش شکل گرفته است.
← بازخورد ایده
...

پیشنهاد کاربران

بپرس