تعالج. [ ت َ ل ُ ] ( ع مص ) عمل کردن و مشغول شدن به چیزی. ( ناظم الاطباء ). || یکدیگر را علاج کردن. تعاطی علاج. ( از اقرب الموارد ). || با هم کوشش کردن. ( ناظم الاطباء ). || تعالج دو مرد؛ تزاول و تقاتل آنها. ( از اقرب الموارد ).