تعاقد. [ ت َ ق ُ ] ( ع مص ) تعاهد. ( زوزنی ) ( اقرب الموارد ). با یکدیگر عهد بستن. ( زوزنی ). با همدیگر عهد و پیمان نمودن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). با همدیگر گره بستن و پیمان بستن. ( آنندراج ). || در زیر یکدیگر رفتن سگان در پی ماده. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).