تظرف

لغت نامه دهخدا

تظرف. [ ت َ ظَرْ رُ ] ( ع مص ) ظرافت نمودن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ). بتکلّف زیرکی نمودن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). زیرکی نمودن. ( آنندراج ). تظارف. ( از اقرب الموارد ). و رجوع به تظارف شود.

فرهنگ فارسی

۱ -( مصدر ) زیرکی نمودن.۲- ظرافت ورزیدن. ۳ - ( اسم ) زیرکی . ۴ - ظرافت . جمع : تظرفات .

فرهنگ معین

(تَ ظَ رُّ ) [ ع . ] (مص ل . ) ۱ - زیرکی نمودن . ۲ - ظرافت ورزیدن .

فرهنگ عمید

۱. زیرکی نمودن.
۲. خود را زیرک و نکته سنج وانمود ساختن.
۳. ظرافت نمودن.

پیشنهاد کاربران

بپرس