تظاهرات

/tazAhorAt/

مترادف تظاهرات: میتینگ، راه پیمایی اعتراض آمیز، راه پیمایی، اعتراض سیاسی

برابر پارسی: راهپیمایی

معنی انگلیسی:
rally

لغت نامه دهخدا

تظاهرات. [ ت َ هَُ ] ( از ع ، اِ ) ج ِ تظاهر. نمایشها. این کلمه بیشتر در مورد تجمع و حرکت سیاسی مردم در خیابانها و میدانهای شهر اطلاق می شود.

فرهنگ فارسی

( مصدر اسم ) جمع تظاهر

فرهنگ معین

(تَ هُ ) [ ع . ] (اِ. ) ۱ - جِ تظاهر. ۲ - در فارسی به معنای راهپیمایی دسته جمعی .

مترادف ها

demonstration (اسم)
تظاهر، اثبات، نمایش، تظاهرات، دمونستراسیون

parade (اسم)
نمایش، رژه، جلوه، تظاهرات، جولان، خود نمایی، سان، نمایش با شکوه، میدان رژه، عملیات دسته جمعی، اجتماع مردم

فارسی به عربی

استعراض

پیشنهاد کاربران

تظاهرات: پَدایش
هنگامی که در گنجینۀ واژگان زبان برابرنهاده ای نیافتیم می توان به سراغ ساخت واژه برویم. برای واژه ی�تظاهرات/ تجمع های اعتراضی� واژه ی �پَدایش� پیشنهاد می شود. این واژه با سنجش از واژه ی �همایش� ساخته شده است با این دیگرسانی ( تفاوت ) که به جای پیشوند �هم� پیشوند �پَد� که ریخت دیگری از �پاد� است جایگزین شده است. این پیشوند را که در چیم ( معنی ) همیستاری ( ضدیت ) به کار می رود در واژه ی �پدآفند� نیز می بینیم. بر این پایه ساختواژه ی پدایش چنین است: پد ( پیشوند ) آی ( ستاک اکنون آمدن ) ِش ( پسوند ) و چیم ( معنای ) آن را می توان چنین پشن نهاد ( قرارداد ) کرد: گرد هم آمدن پَتار ( علیه ) یا ضد چیزی.
...
[مشاهده متن کامل]

برای �انقلاب� هم می توان واژۀ �بُنگشت�* را پیشنهاد کرد. این واژه از دو بخش ساخته شده است: �بُن� ( شالوده و پایه ) �گشت� ( ستاک گذشتۀ گشتن ) و به خوبی رساننده ی چیم �چرخش بنیادین� است؛ به همان چیمی ( معنایی ) که از انقلاب درمی یابیم ( می فهمیم ) .

تظاهرات
بُرون دادخواست ، بَردادخواست
بَرخواهندگی ، بَرخواستگی ( بَرخَواستِگی )
پیراخواستاری ( پیراخَواستاری )
آخواستاری ، آخواهندگی ، آخواستگی
پِی خواهندگی ، پِی خواستگی ، پِی خواستاری
کدبان کورش جنتی - برابر تظاهرات - در تارنمای پارسی انجمن واژه ی. . . پَدایش . . . را پیشنهاد داده اند. پد ( پیشوند ) آی ( ستاک اکنون آمدن ) ِش ( پسوند ) روی هم رفته به چم : گرد هم آمدن برعلیه ی چیزی.
برنگرید که راهپیمایی و تظاهرات دو کار جدای با دو چم جداگانه است.
Protests
واکنش آشکار
agitation

این واژه اربی است و پارسی آن اینهاست:
رِپیوان repivãn ( کردی: ریپیوان )
خوپیژان xupižãn ( کردی: خوپیشاندان )
نـمادرَوی

بپرس