تطیر


مترادف تطیر: فال، مرغوا، فال بدزدن، مرغوا زدن، به فال بد گرفتن

لغت نامه دهخدا

تطیر. [ ت َ طَی ْ ی ُ ] ( ع مص ) فال بد گرفتن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( دهار ) ( ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). فال بد زدن به چیزی. ( از اقرب الموارد ). و در اصل فال گرفتن به مرغ است و آن را عرب به فال بد می داند. ( آنندراج ) : و در سرایی که شب وصول نزول کرد، سر سرای فرود آمد. سلطان از آن تطیر کرد و دانست که علامتی است. ( جهانگشای جوینی ).

فرهنگ فارسی

فال بدزدن، ازپروازمرغ فال زدن، بفال بدگرفتن
۱ - از روی پرواز مرغ فال بدزدن مرغوا زدن ۲ . - فال بدزدن بفال بد گرفتن . ۳ - ( اسم ) مرغوا . جمع : تطیرات .

فرهنگ معین

(تَ طَ یُّ ) [ ع . ] (مص ل . ) به فال بد گرفتن ، از پرواز مرغ فال زدن .

فرهنگ عمید

۱. فال بد زدن، به فال بد گرفتن.
۲. از پرواز مرغ فال زدن.

دانشنامه اسلامی

[ویکی شیعه] تَطَیُّر به معنای فال بد زدن، در برابر تفأل به معنای فال نیک زدن. تطیر از عادات اعراب در دوران جاهلیت بود که پیامبر اسلام(ص)، از آن نهی کرد. قرآن مواردی از تطیر و شوم دانستن انبیای الهی از سوی مخالفان شان را بیان کرده است. روایات، فال بدزدن را بی اساس و در ردیف شرک و کفر دانسته و برای درمان آن راهکارهایی چون بی اعتنایی، توکل و دعا را معرفی کرده است.
تَطیُّر، از واژه از طَیر (پرنده) گرفته شده است. از آنجا که اعراب جاهلی غالباً به وسیله پرندگان فال می زدند، «تطیر» در معنای فال زدن به کار رفت و با گذشت زمان، تطیر به معنای فال بد زدن اختصاص یافت؛ به عکسِ تفَأُّل که در معنای فال نیک زدن به کار می رود.
در دوران جاهلیت، اعراب برخی از تصمیم گیری ها را بر اساس جهت پرواز پرندگان انجام می دادند؛ برای مثال اگر در حال حرکت بودند و پرنده ای به سمت راست شان پرواز می کرد، آن را به فال نیک می گرفتند و مسیر خود را دامه می دادند و اگر به سمت چپ شان پرواز می کرد، آن را شوم می پنداشتند و از ادامه مسیر منصرف می شدند. آنها گاه خود پرنده ای را از لانه اش پرواز می دادند تا از جهت پرواز او تصمیم بگیرند که به مسیرشان ادامه دهند یا خیر.

مترادف ها

auspices (اسم)
شگون، توجهات، سایه، حسن توجه، تطیر، تفال از روی پرواز مرغان

پیشنهاد کاربران

تطیر فقط فال بد نیست، در کتاب گفتارها نوشته ی ماکیاولی در قرن ۱۶ ، تطیر به معنی فال با پرندگان آمده ، برای شروع کاری برای ماکیان دانه می ریختند ( شاید در شرایط خاصی ) اگر می خوردند ، نشانه درستی تصمیم بود و اگر نمی خوردند به معنای نادرستی آن

بپرس