تطوف

لغت نامه دهخدا

تطوف. [ ت َ طَوْ وُ ] ( ع مص ) گرد برآمدن. ( تاج المصادر بیهقی ). گردیدن. ( زوزنی ) ( ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). گرد چیزی گردیدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ معین

(تَ طَ وُّ ) [ ع . ] (مص ل . ) طواف کردن ، چرخ زدن .

فرهنگ عمید

طواف کردن، گرد چیزی گردیدن.

پیشنهاد کاربران

بپرس