تطهیر کردن
مترادف تطهیر کردن: طاهر کردن، نجاست زدایی کردن، طهارت گرفتن، پاک کردن، غسل کردن، حلال کردن، ختنه کردن، گناه زدایی کردن
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
مترادف ها
پاک کردن، تمیز کردن، تصفیه کردن، تطهیر کردن
پاک کردن، تصفیه کردن، تبرئه کردن، خالی کردن، زدودن، تطهیر کردن، تهی کردن، پاکسازی کردن، تنقیه کردن
جستجو کردن، زدودن، پرداخت کردن، تکاپو کردن، تطهیر کردن، شستن، صیقلی کردن، صابون زدن
دفع کردن، اخراج کردن، تطهیر کردن
دفع کردن، اخراج کردن، تطهیر کردن
تطهیر کردن، حذف کردن، تصفیهء اخلاقی کردن
پاک کردن، تطهیر کردن
تقدیس کردن، تطهیر کردن، مقدس شمردن، برای امر مقدسی تخصیص دادن
فارسی به عربی
طهر
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید