تطمیع کردن
مترادف تطمیع کردن: به طمع انداختن، آزمند ساختن، بیوسانیدن، تحریص کردن، به آز افکندن
معنی انگلیسی:
فرهنگ فارسی
مترادف ها
به طمع انداختن، تطمیع کردن
تطمیع کردن، رشوه دادن
تطمیع کردن، خریدن، خریداری کردن، خرید کردن
تطمیع کردن، با پول مصالحه کردن
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
**تطمیع** ( تطْمِیع ) در زبان عربی به معنای **ترغیب کردن، تشویق کردن یا وعده دادن به کسی با چیزهای مطلوب ( مثل پول، امتیاز یا وعده های دیگر ) برای انجام کاری** است.
در فارسی معمولاً به معنای:
... [مشاهده متن کامل]
رشوه دادن
فریفتن با وعده های وسوسه انگیز**
تشویق کردن از طریق پیشنهاد منافع مادی یا غیرمادی**
مثال:
حاکم فاسد با تطمیع مخالفان، سعی در ساکت کردن آن ها داشت. "**
( یعنی با دادن پول یا امتیاز، آن ها را وادار به سکوت می کرد. )
این کلمه بار منفی دارد و معمولاً در مواردی به کار می رود که شخصی با وعده های نادرست یا غیراخلاقی، دیگری را فریب دهد.
در فارسی معمولاً به معنای:
... [مشاهده متن کامل]
رشوه دادن
فریفتن با وعده های وسوسه انگیز**
تشویق کردن از طریق پیشنهاد منافع مادی یا غیرمادی**
مثال:
حاکم فاسد با تطمیع مخالفان، سعی در ساکت کردن آن ها داشت. "**
( یعنی با دادن پول یا امتیاز، آن ها را وادار به سکوت می کرد. )
این کلمه بار منفی دارد و معمولاً در مواردی به کار می رود که شخصی با وعده های نادرست یا غیراخلاقی، دیگری را فریب دهد.