تطریف

لغت نامه دهخدا

تطریف. [ ت َ ] ( ع مص ) کارزار کردن برگرد لشکر. ( تاج المصادر بیهقی ). بر کرانه لشکر زدن و برگردانیدن خصم را در حرب. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). جنگ کردن در کرانه لشکر. || قرار دادن کسی یا چیزی را در کرانه. ( از اقرب الموارد ). || افتادن دندان اشتر. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || بازگردانیدن شتران و جز آن را بر کسی. ( ازمنتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || بازگردانیدن اوایل خیل را بر اواخر آن. ( از اقرب الموارد ). || خضاب کردن زن سر انگشتان را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( ازاقرب الموارد ). نگار و نگارین کردن زن سر انگشتان را به حنا و جز آن. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ).

پیشنهاد کاربران

بپرس