تطبیخ. [ ت َ ] ( ع مص ) بپختن. ( یادداشت مرحوم دهخدا ) ( از اقرب الموارد ). || جنبیدن و بالیدن کودک. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). ترعرع و عقل یافتن کودک. ( از اقرب الموارد ). || پیر شدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || بزرگ شدن بچه سوسمار. ( از اقرب الموارد ).