تطایر. [ت َ ی ُ ] ( ع مص ) پراکنده شدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). تفرق چیزی. ( از اقرب الموارد ). || دراز گردیدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ): و فی الحدیث «خذ ما تطاول من شعرک »؛ ای طال. ( اقرب الموارد ) ( از منتهی الارب ). || درگرفتن ابر همه آسمان را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).