تضمین کننده

/tazminkonande/

معنی انگلیسی:
guarantor, warrantor

مترادف ها

voucher (اسم)
سند، شاهد، ضامن، هزینه، مدرک، دستاویز، گواه، سند خرج، تضمین کننده

فارسی به عربی

مستند الصرف

پیشنهاد کاربران

بپرس