تضلع. [ ت َ ض َل ْ ل ُ ] ( ع مص ) سیر بخوردن. ( زوزنی ). پرشکم شدن از سیری یا سیراب گردیدن تا آنکه به اضلاع رسد آب و یا عام است. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ): کان یتضلع من زمزم. ( اقرب الموارد ).