تضع
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] معنی تَضَعُ: فرو می نهد-می اندازد(مؤنث)
معنی تَضَعَ: که فرو نهد(درجمله"حَتَّیٰ تَضَعَ ﭐلْحَرْبُ أَوْزَارَهَا "یعنی تا جنگ فرو کش کند)
معنی لَا تَضَعُ: فرو نمی نهد-نمی اندازد(عبارت "وَمَا تَحْمِلُ مِنْ أُنثَیٰ وَلَا تَضَعُ إِلَّا بِعِلْمِهِ "یعنی هیچ مادهای باردار نمیشود و بارش را نمی نهد مگر به علم او)
ریشه کلمه:
وضع (۲۶ بار)
گذاشتن. مثل گذاشتن بار به زمین. . هر باردار بارش را میگذارد. .مراد از وضع چنانکه گفتهاند ایجاد است مثل . که به معنی احداث و ساخته شدن است. *. ایضاع به معنی سرعت در سیر است. ظاهرا مراد از آن در آیه سرعت وضع است یعنی: اگر منافقان با شما به جنگ خارج میشدند جز تباهی نمیافزودند و به سرعت در میان شما منازعه و سستی میافکندند و به شما فتنه آرزو میکردند. موضع: مصدر میمی و اسم مکان است . از آنانکه یهودی شدند کلمات را از مواضع خود کنار و منحرف میکنندرجوع شود به «حرف - تحریف» * . در آن بهشت سریرهایی است بالا رفته و قدحهایی است گذاشته شده (درکنار چشمهها و نحو آن )
معنی تَضَعَ: که فرو نهد(درجمله"حَتَّیٰ تَضَعَ ﭐلْحَرْبُ أَوْزَارَهَا "یعنی تا جنگ فرو کش کند)
معنی لَا تَضَعُ: فرو نمی نهد-نمی اندازد(عبارت "وَمَا تَحْمِلُ مِنْ أُنثَیٰ وَلَا تَضَعُ إِلَّا بِعِلْمِهِ "یعنی هیچ مادهای باردار نمیشود و بارش را نمی نهد مگر به علم او)
ریشه کلمه:
وضع (۲۶ بار)
گذاشتن. مثل گذاشتن بار به زمین. . هر باردار بارش را میگذارد. .مراد از وضع چنانکه گفتهاند ایجاد است مثل . که به معنی احداث و ساخته شدن است. *. ایضاع به معنی سرعت در سیر است. ظاهرا مراد از آن در آیه سرعت وضع است یعنی: اگر منافقان با شما به جنگ خارج میشدند جز تباهی نمیافزودند و به سرعت در میان شما منازعه و سستی میافکندند و به شما فتنه آرزو میکردند. موضع: مصدر میمی و اسم مکان است . از آنانکه یهودی شدند کلمات را از مواضع خود کنار و منحرف میکنندرجوع شود به «حرف - تحریف» * . در آن بهشت سریرهایی است بالا رفته و قدحهایی است گذاشته شده (درکنار چشمهها و نحو آن )
wikialkb: تَضَع
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید