تضریب کردن

لغت نامه دهخدا

تضریب کردن. [ ت َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) تفتین کردن. دشمنی انداختن. سخن چینی کردن : همیشه چشم نهاده بود [ بوسهل زوزنی ] تا پادشاهی بزرگ و جبار بر چاکری خشم گرفتی و آن چاکر را لت زدی و فروگرفتی این مرد... و تضریب کردی و المی بزرگ بدین چاکر رسانیدی. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 176 ). چون به غزنی بودند بوسهل زوزنی در باب خوارزمشاه آلتونتاش حیلتی ساخته بود و تضریبی کرده بود. ( تاریخ بیهقی ایضاً ص 287 ). و میان بوسهل و عبدوس بد است و این سگ چنین تضریبی کرده است. ( تاریخ بیهقی ایضاً ص 322 ). و رجوع به تضریب شود.

فرهنگ فارسی

دشمنی انداختن . سخن چینی کردن

پیشنهاد کاربران

بپرس