تضرم. [ ت َ ض َرْ رُ ] ( ع مص ) زبانه زدن آتش. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ). افروخته شدن آتش. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || خشم گرفتن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ). برافروخته شدن از خشم.( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). خشم گرفتن. ( آنندراج ).برافروخته شدن از خشم بر کسی. ( از اقرب الموارد ).