تضاؤل

لغت نامه دهخدا

تضاؤل. [ ت َ ءُ ] ( ع مص ) نزار شدن. ( تاج المصادر بیهقی ). نزارو حقیر و خرد و باریک شدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). خرد شدن. ( از اقرب الموارد ). || پوشیدن شخص خود را به نشستن و حقیر و خرد نمودن خود را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). پنهان ساختن خود به نشستن و خرد و حقیر نمودن از ترس. ( از اقرب الموارد ).

پیشنهاد کاربران

بپرس