تضامن


مترادف تضامن: ضامن یکدیگر شدن، کفیل یکدیگر شدن

برابر پارسی: همبایستی

معنی انگلیسی:
standing surety for each other, joint and several responsibility, joint and several tesponsibility

لغت نامه دهخدا

تضامن. [ ت َ م ُ ] ( ع مص ) در اصطلاح فارسی امروزین ، ضامن یکدیگر شدن. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). تضامن در «شرکت تضامنی » و امثال آن از کلمات مجعول است. در کتب لغت بجای آن تضمین و تضمن را قید کرده اند. ( نشریه دانشکده ادبیات سال اول شماره 2 ). || ( اصطلاح حقوقی ) نوعی از تعهد است که : 1 - در صورت تعدد طلبکاران هر یک از آنان حق دریافت تمام طلب را از بدهکاران داشته باشند و این تضامن مثبت نامند. این نوع تضامن عملاً کم اتفاق می افتد. 2 - در صورت تعدد بدهکاران هر یک از آنان مسؤول پرداخت تمام دین باشند و این را تضامن منفی نامند. ( از فرهنگ حقوقی تألیف جعفری لنگرودی ).

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ضامن یکدیگر شدن .

فرهنگ معین

(تَ مُ ) [ ع . ] (مص ل . ) ضامن یکدیگر شدن .

فرهنگ عمید

۱. کفیل و ضامن یکدیگر شدن.
۲. (اسم ) (حقوق ) نوعی تعهد و شراکت مالی که هریک از اعضا حق دریافت تمامی طلب و مسئولیت پرداخت تمامی بدهی را داشته باشد.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] تضامن یا از ضمان به معنای جبران خسارت یکدیگر است و یا از ضمان به معنای عقد ضمان.
تضامن یعنی ضمانت دو طرفه.
تضامن در فقه
از تضامن در باب ضمان‏ و به مناسبت در باب ارث سخن رفته است.
هرگاه دو نفر بر یکدیگر خسارتی وارد کنند و هر دو مقصر باشند، هریک ضامن خسارت وارد شده بر دیگری است و باید آن را جبران کند
در ضمان جریره، مضمون از ضامن ارث نمی‏برد مگر در فرض تضامن؛ یعنی هریک از آن دو، ضامن جریره دیگری شده باشد که با وجود شرایط، از همدیگر ارث می‏برند

دانشنامه عمومی

تضامن ( به عربی: حی التضامن ) یک منطقهٔ مسکونی در سوریه است که در دمشق واقع شده است. [ ۱] تضامن ۸۶٬۷۹۳ نفر جمعیت دارد.
عکس تضامنعکس تضامن
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

بپرس