لغت نامه دهخدا
تضارب. [ ت َ رُ ] ( ع مص ) با یکدیگر شمشیر زدن از نیرومندی. تجالد. ( زوزنی ). با هم خصومت نمودن و جنگ کردن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). تجالد و زدن بعضی بعض دیگر را. ( از اقرب الموارد ).
فرهنگ فارسی
۱ - ( مصدر ) یکدیگر را زدنبا هم زد و خورد کردن .
فرهنگ معین
(تَ رُ ) [ ع . ] (مص م . ) یکدیگر را زدن ، زد و خورد کردن .
فرهنگ عمید
یکدیگر را زدن، با هم کتک کاری کردن، زدوخورد کردن.