تضاد و تعارض در فقه اسلامی

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] تضاد و تعارض در فقه اسلامی (کولسن). کولسن از برجسته ترین شرق شناسان مطرح در زمینه فقه اسلامی است. او در دانشگاه لندن ، استاد قوانین شرقی (مرکز مطالعات شرقی افریقایی) بود.
کتاب های بسیاری در زمینه شریعت و فقه اسلامی تألیف کرد که مهم ترین آن ها عبارت اند از:۱. تاریخ قانون (= فقه) اسلامی۲. تضاد و تعارض در فقه اسلامی۳. موفقیت و همبستگی خانواده در اسلام۴. فرد و دولت در فقه اسلامی۵. نظریه و عمل در فقه اسلامی که با عنوان المثالیة و الواقعیة فی الفقه الاسلامی، به عربی ترجمه شده است. او بیش از ربع قرن در دانشگاه لندن به فقه اسلامی مشغول بود.
تحصیلات
به مناسبت چاپ ترجمه کتاب تضاد و تعارض در فقه اسلام برای آشنایی خوانندگان فرهیخته، شمه ای از زندگی علمی وی درباره فقه اسلامی را می آوریم:۱. او در زمینه فقه اسلامی، چه در تدریس و چه در نوشتن کتاب، تخصص داشت و علاوه بر آن، استاد دانشگاه انگلیس بود. ۲. نگاه او به فقه اسلامی کاملاً متفاوت است با نگاه دیگر شرق شناسانی که فقه اسلامی را یک نظام کهنه و مندرس می دانند که مانند سایر نظام ها و قوانین با تحولات مطلوب زندگی همگام نبوده است. ۳. او فعالیت های علمی بسیاری در قالب تدریس، نوشتن کتاب، تحقیق و تطبیق بین قانون مدنی و فقه اسلامی داشته است. ۴. از آثار او چنین برمی آید که هدف او از شرق شناسی، جنبه علمی آن بوده است، به خلاف بیش تر شرق شناسان که در خدمت سیاست و استعمار بوده اند یا از روی تعصب دینی و تبلیغی به این امر پرداخته اند. ۵. مسئله نظریه و عمل در فقه اسلامی که منظور از آن آرمان گرایی و واقع گرایی است، از مهم ترین ویژگی های منحصر به فرد شریعت اسلامی است. اما بیش تر شرق شناسان - اگر نگوییم همه آنها - این مسئله را درست درک نکرده اند و ازاین رو، در این زمینه به اشتباه افتاده اند; زیرا یکی از ویژگی های خاص احکام و قوانین اسلامی، این است که آسمانی و برگرفته از قرآن کریم (اولین منبع شریعت) است. این امر بحث و جدل های بسیاری را به دنبال داشته و برخی قائل شده اند که احکام شریعت برای اجرا شدن صلاحیت ندارند. کولسن در کتاب مذکور فصلی را به اختلاف بین آرمان گرایی و واقع گرایی اختصاص داده است. آرمان گرایی بدین معناست که احکام شرعی اسلام، انسان را به برتری یافتن از مرحله شهوت و غرایز سوق می دهد و عقل و عدالت را به جای هوا و هوس حکم فرما می کند. بنابراین احکام اسلامی درپی آن است که اگر نتواند انسان کامل تربیت کند، حداقل انسانی فاضل و وارسته بپروراند و این همان معنای آرمان گرایی است. اما واقع گرایی در فقه و به طور کلی در شریعت اسلامی، به این معنا نیست که فقه تابع خواست و میل مکلفان باشد و آنچه آن ها دوست دارند، محقق سازد. چنین برداشتی را هیچ یک از نظام های حقوقی نمی پذیرند و هیچ قانون گذاری آن را عملی نمی داند. واقع گرایی در شریعت اسلامی به معنای تأمین مصالح مردم، برطرف کردن حرج و سختی از آنان و همچنین مکلف نکردن آنهاست به واجبات و اعمالی که از طاقتشان بیرون است. کتاب دیگر کولسن در تاریخ فقه اسلامی است. وی در این کتاب می گوید:قواعد قانونی در شریعت اسلامی با قواعد قانونی دیگر نظام های حقوقی از لحاظ شکل گیری آن، از دو بُعد جزا (مجازات) و تکلیف هیچ تفاوتی ندارد. او درباره نقش قرآن کریم در قانون گذاری در جایی می گوید:در قرآن کریم، عناصر اساسی لازم برای هر رابطه قانونی به طور مبنایی ریشه یابی نشده است و این یک عیب در قانون گذاری قرآنی است. در جای دیگر نیز می گوید:قرآن کریم قاطعانه این مبنا را که خداوند متعال تنها منبع برای همه احکام است و فرمان او باید در همه عرصه های زندگی اطاعت شود، پایه گذاری کرده است. روشن است که کولسن در شناخت ماهیت آیات قرآنی به خطا رفته است; زیرا او معتقد است قرآن مجموعه ای از نصوص قانونی است و ازاین رو، وی می کوشد تا آن ها را با دیگر متون قانونی تطبیق دهد. اشتباه او در همین نکته نهفته است; زیرا قرآن در وهله اول کتاب هدایت و معجزه جاویدان پیامبر است، نه کتاب قانون. از سوی دیگر، روشن است که فقه اسلامی یک نظام حقوقی است که ضمانت اجرای آن این است که بیانگر اراده خداوند است و این امر مترتب بر معنای کلمه (اسلام) است. اسلام یعنی تسلیم شدن کامل در برابر خداوند عزوجل; در حالی که کولسن فقه اسلامی را با همان شیوه ای که دیگر قوانین وضعی را مطالعه کرده، بررسی می کند.
روش شناسی مطالعات کولسن
آنچه در مجموع این مقالات دیده می شود، از جهت انعکاس دیدگاه برخی مستشرقین و پی بردن به نحوه تحلیل و بررسی آن ها از فقه اسلامی حائز اهمیت است. کشف ذهنیت نویسنده در بررسی اختلاف آراء فقهی در محیط اهل سنت و داوری های او و اشکالات و سؤالاتی که دیدگاه او پدید می آورد، به ما کمک می کند تا در معرفی جوانب دین و دفاع از بخش مهم و عظیم آن، که مقررات شرعی باشد، بهتر و شایسته تر وارد شویم. ولی باید توجه داشت که این دیدگاه را به هیچ وجه نمی توان به همه یا غالب مستشرقین نسبت داد. کم نیستند مستشرقانی که به دیده انصاف نظام حقوق اسلام را در کنار دیگر نظام های حقوقی قرار داده و برتری نسبی آن را ستوده اند و در نهایت ارزیابی کاملاً مثبتی از آن ارائه داده اند.
← ثقل کار
...

پیشنهاد کاربران

بپرس