[ویکی فقه] تصوف ، عنوان قسم عمده ای از سلوک باطنی دینی در عالم اسلام است، که درباره تشکیل آن در ایران بعد از قرن ششم ، قبل از صفویه و در دوره صفویه و بعد از صفویه و سلسه های صوفیه در ایران پرداخته شده.
قرن ششم (اواخر دوره سلجوقیان ) یکی از مهمترین ادوار تاریخ تصوف در ایران و در دیگر سرزمینهای اسلامی است ، زیرا در این دوره تصوف پس از تحمل مخالفتها و نشیب و فرازها بالاخره به ثبات رسید و هیئت منظمی پیدا کرد و به خصوص به واسطه ابوحامد غزالی ، در میان اهل سنّت ــ که مذهب اکثر مسلمانان ایران آن زمان بود ــ جایگاهی محترم یافت .
← آزادی در ابراز عقاید
در دوره صفویه (ح ۹۰۶ـ ۱۱۳۵) تصوف وضع پیچیده ای یافت . صفویه خود در اصل سلسله ای صوفی و منسوب به شیخ صفی الدین اسحاق اردبیلی (متوفی ۷۳۵) بود. شیخ صفی الدین از مشایخ مشهور صوفیه در دوران الجایتو و ابوسعید ایلخانی ، و بنا بر کتاب صفوه الصفا مرید شیخ زاهد گیلانی (متوفی ۷۰۰) و نیز داماد او بود. نفوذ معنوی صفی الدین اردبیلی در ۳۵ سال دوره ارشادش بسیار زیاد بود و چون مغولان به او ارادتی تمام داشتند، وی بسیاری از آنان را از آزار رساندن به مردم باز می داشت . پس از مرگ شیخ نیز اولاد و احفاد او در سلسله صفویه به مقام ارشاد رسیدند. شیخ صدرالدین ، فرزند شیخ صفی الدین ، خانقاه بزرگ و مجللی در اردبیل ، در کنار مزار پدرش ، ساخت که محل استقرار مریدانش شد. ششمین نواده شیخ صفی الدین ، شاه اسماعیل (سس حکومت صفوی ) بود که در عین حال جانشین معنوی شیخ صفی الدین نیز محسوب می گردید؛ ازینرو، لشکریان صفوی که مرجوع کنید بهسس این سلسله را مرشد خود می دانستند، به نیروی ارادت معنوی شمشیر زدند و همین امر از لوازم اصلی استقرار حکومت صفوی (وسیعترین حکومت واحد ایرانی پس از ساسانیان ) شد. سلاطین صفوی نیز مانند شاه اسماعیل با عناوینی چون «صوفی اعظم » یا «مرشد کامل » خوانده می شدند. گفته می شود که یکی از شواهد تاریخی ارتباط تصوف و تشیع این است که چون صفویه صوفی مسلک به قدرت رسیدند، تشیع را ــ که عمدتاً تصوف زمینه رشد آن را در ایران ، بخصوص از اوایل قرن هفتم ، فراهم آورده بود ــ مذهب رسمی اعلام کردند. قبل از صفویه نیز دیگر نهضتهای صوفیه ، مثل سربداران و حروفیه و نوربخشیه و مشعشعیان ، همگی شیعی مذهب بودند.
← اسباب افول تصوف در ایران
با انقراض صفویان و ظهور نادر (حک: ۱۱۴۸ـ۱۱۶۰) و کم اعتنایی او به علما و نپرداختن کریم خان زند به موضوع تصوف ، قدرت و نفوذ مخالفان تصوف چندگاهی فرو نشست . با این حال از اوایل سلطنت شاه سلطان حسین صفوی (۱۱۰۵ـ ۱۱۳۵) تا اواخر حکومت کریم خان زند، وضع تصوف و معارف عرفانی در ایران کاملاً نابسامان بود، رسوم طریقت از ایران بر افتاده بود و به سبب اغتشاش مملکت و انکار و آزار حکام و غلبه برخی علما، اگر هم کسی به تصوف رو می آورد او را منع می کردند. بدین ترتیب ، بزرگان سلاسل یا از ایران رفتند یا انزوا گزیدند، به نحوی که جز چند تن از سلسله نوربخشیه در مشهد و سلسله ذهبیه در شیراز، بقیه در گمنامی می زیستند.
← فعالیت مشایخ نعمت اللهی
...
قرن ششم (اواخر دوره سلجوقیان ) یکی از مهمترین ادوار تاریخ تصوف در ایران و در دیگر سرزمینهای اسلامی است ، زیرا در این دوره تصوف پس از تحمل مخالفتها و نشیب و فرازها بالاخره به ثبات رسید و هیئت منظمی پیدا کرد و به خصوص به واسطه ابوحامد غزالی ، در میان اهل سنّت ــ که مذهب اکثر مسلمانان ایران آن زمان بود ــ جایگاهی محترم یافت .
← آزادی در ابراز عقاید
در دوره صفویه (ح ۹۰۶ـ ۱۱۳۵) تصوف وضع پیچیده ای یافت . صفویه خود در اصل سلسله ای صوفی و منسوب به شیخ صفی الدین اسحاق اردبیلی (متوفی ۷۳۵) بود. شیخ صفی الدین از مشایخ مشهور صوفیه در دوران الجایتو و ابوسعید ایلخانی ، و بنا بر کتاب صفوه الصفا مرید شیخ زاهد گیلانی (متوفی ۷۰۰) و نیز داماد او بود. نفوذ معنوی صفی الدین اردبیلی در ۳۵ سال دوره ارشادش بسیار زیاد بود و چون مغولان به او ارادتی تمام داشتند، وی بسیاری از آنان را از آزار رساندن به مردم باز می داشت . پس از مرگ شیخ نیز اولاد و احفاد او در سلسله صفویه به مقام ارشاد رسیدند. شیخ صدرالدین ، فرزند شیخ صفی الدین ، خانقاه بزرگ و مجللی در اردبیل ، در کنار مزار پدرش ، ساخت که محل استقرار مریدانش شد. ششمین نواده شیخ صفی الدین ، شاه اسماعیل (سس حکومت صفوی ) بود که در عین حال جانشین معنوی شیخ صفی الدین نیز محسوب می گردید؛ ازینرو، لشکریان صفوی که مرجوع کنید بهسس این سلسله را مرشد خود می دانستند، به نیروی ارادت معنوی شمشیر زدند و همین امر از لوازم اصلی استقرار حکومت صفوی (وسیعترین حکومت واحد ایرانی پس از ساسانیان ) شد. سلاطین صفوی نیز مانند شاه اسماعیل با عناوینی چون «صوفی اعظم » یا «مرشد کامل » خوانده می شدند. گفته می شود که یکی از شواهد تاریخی ارتباط تصوف و تشیع این است که چون صفویه صوفی مسلک به قدرت رسیدند، تشیع را ــ که عمدتاً تصوف زمینه رشد آن را در ایران ، بخصوص از اوایل قرن هفتم ، فراهم آورده بود ــ مذهب رسمی اعلام کردند. قبل از صفویه نیز دیگر نهضتهای صوفیه ، مثل سربداران و حروفیه و نوربخشیه و مشعشعیان ، همگی شیعی مذهب بودند.
← اسباب افول تصوف در ایران
با انقراض صفویان و ظهور نادر (حک: ۱۱۴۸ـ۱۱۶۰) و کم اعتنایی او به علما و نپرداختن کریم خان زند به موضوع تصوف ، قدرت و نفوذ مخالفان تصوف چندگاهی فرو نشست . با این حال از اوایل سلطنت شاه سلطان حسین صفوی (۱۱۰۵ـ ۱۱۳۵) تا اواخر حکومت کریم خان زند، وضع تصوف و معارف عرفانی در ایران کاملاً نابسامان بود، رسوم طریقت از ایران بر افتاده بود و به سبب اغتشاش مملکت و انکار و آزار حکام و غلبه برخی علما، اگر هم کسی به تصوف رو می آورد او را منع می کردند. بدین ترتیب ، بزرگان سلاسل یا از ایران رفتند یا انزوا گزیدند، به نحوی که جز چند تن از سلسله نوربخشیه در مشهد و سلسله ذهبیه در شیراز، بقیه در گمنامی می زیستند.
← فعالیت مشایخ نعمت اللهی
...
wikifeqh: تصوف_در_ایران_بعد_از_قرن_ششم