تصوری
مترادف تصوری: خیالی، فرضی، موهوم، وهمی
متضاد تصوری: تصدیقی، واقعی
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
منسوب به تصور مقابل تصدیقی
مترادف ها
خیالی، وهمی، تصوری، موهوم، پنداری، انگاشتی
خیالی، واهی، وهمی، تصوری، غیر واقعی
خیالی، واهی، وهمی، تصوری، غیر واقعی
خیالی، واهی، تصوری
قابل درک، تصور کردنی، تصوری، قابل تصور، انگاشتنی، وابسته به تصورات و پندارها
قابل درک، تصور کردنی، تصوری، قابل تصور، انگاشتنی، وابسته به تصورات و پندارها
ادراکی، تصوری
تصوری
واهی، قلب، تصوری، تقلبی
تصوری
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
تصوّری:فکری