تصور کردن


مترادف تصور کردن: اندیشه کردن، اندیشیدن، انگاشتن، خیال کردن، در خیال مجسم کردن، فرض کردن، گمان کردن

برابر پارسی: انگاشتن، پنداشتن، گمان کردن، هوشیدن

معنی انگلیسی:
conceive, envisage, envision, expect, fancy, figure, imagine, picture, presume, think, ween, to imagine, to conceive, to suppose, to think

لغت نامه دهخدا

تصور کردن. [ ت َ ص َوْ وُ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) خیال کردن و توهم کردن. ( از ناظم الاطباء ). پنداشتن. گمان بردن. ( یادداشت مرحوم دهخدا ) :
نه سخن گفتن نباشد هرچه آن را نشنوی
این چنین در دل تصور مردم شیدا کند.
ناصرخسرو.
تا نه تصور کنی که بی تو صبورم
هر نفسی میزنم ز بازپسین است.
سعدی.
چند خرامی و تکبر کنی
دولت پارینه تصور کنی.
( گلستان ).
دور نباشد که خلق روز تصور کنند
گر بنمایی بشب طلعت خورشیدوار.
سعدی.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - چیزی را در ذهن آوردن انگاشتن اندیشیدن . ۲ - خیال کردن فرض کردن .
خیال کردن و توهم کردن پنداشتن

واژه نامه بختیاریکا

وهم رسیدِن

مترادف ها

fancy (فعل)
پنداشتن، علاقه داشتن به، تصور کردن

imagine (فعل)
فرض کردن، انگاشتن، پنداشتن، تفکر کردن، تصور کردن، حدس زدن

trow (فعل)
اندیشه کردن، تصور کردن

fail (فعل)
سر خوردن، رد شدن، تصور کردن، شکست خوردن، موفق نشدن، قصور ورزیدن، ورشکستن، واماندن، در ماندن، خیط و پیت شدن، فروگذار کردن، عقیم ماندن

ween (فعل)
فکر کردن، تصور کردن، بر آن بودن

ideate (فعل)
فکر کردن، تصور کردن

conceive (فعل)
پنداشتن، فهمیدن، تصور کردن، ابستن شدن

visualize (فعل)
تصور کردن، تجسم کردن، متصور ساختن، در پیش چشم نمودار کردن

فارسی به عربی

تخیل , تصور , هوی
فشل

پیشنهاد کاربران

صُوَرْدَن [صور و ـدن]: مورد تصورشدن قرار دادن ( فرایند مورد تصور/درک/شناخت قرار دادن بوسیله انگاره/گمان های ذهنی ) ؛ مثلا:
* 🗝️ دانشمندان برای سالیان تصور نمی کردند که ذرات زیراتمی می توانند همزمان رفتاری های ذره ای و موجی داشته باشند. 🔮دانشمندها سال ها نِمی صُوَرْدَنْد که ذره های زیراتمی تایَد ( ممکن باشد ) همزمان رفتارهای ذره ای و موجی بِدارَنْد ( دارا باشند ) .
...
[مشاهده متن کامل]

اِنِگْدَن [انگار و ـدن]: مورد انگاشته شدن قرار دادن ( فرایند مورد نظر یا بینش قرار دادن ) ؛ مثلا:
* 🗝️برخی از دانشجویان تصور می کنند که موفقیت در زندگی تنها با نمرات بالا در دانشگاه حاصل می شود. 🔮برخی از دانشجوها بِاِنِگَنْد که مُوَقِّمْدَن ( موفق شدن ) در زندگی فقط با نمره های بالا در دانشگاه بِحَصْلِشَد ( حاصل بشود ) .
پِنْدَن [پندار و ـدن]: مورد پنداشته شدن قرار دادن ( فرایند مورد سرلوحه، پندار، یا دستورکار قرار دادن ) ؛ مثلا:
* 🗝️سالیان سال تصور می کردم نیکی کردن با محبت کردن رابطه دارد. 🔮سال ها می پِنْدَم که نیکْتَن ( مورد نیکی قرار دادن ) با حُبْدَن ( مورد محبت قرار دادن ) بِرَبْطِمَد ( مرتبط بشود ) .
خیالْدَن: مورد خیال شدن قرار دادن ( فرایند مورد واقعی یا حقیقی انگاری قرار دادن ) ؛ مثلا:
* 🗝️شب ها هنگام خواب، خودش را در آرمان شهر تصور می کرد. 🔮شب ها هنگام خوابِمْدَن ( خوابیدن ) ، خودش را در آرمانشهر می خیالْد.
فَرِضْدَن: مورد فرض شدن قرار دادن ( فرایند مورد صادق انگاشتن قرار دادن ) ؛ مثلا:
* 🗝️برای حل کردن این مسئله ریاضی، باید تصور کنیم که تمامی اعداد مثبت هستند. 🔮برای حَلّْدَن ( حل کردن ) این مسئله ریاضی، باید بِفَرْضیم که همه عددها مثبت ئَنْد ( هستند ) .

منابع• https://vn.amoosin.com/wiki/تصور_کردن
♦️
نوواژه برای جایگزینیِ #to_imagine
یا #to_envisage همگی به معنای تصور کردن یا تصویر کردنِ چیزی درونِ ذهن
ا↙️
#انوسیدن 👈 enusidan 👈 ان ( پیشوندِ فعل به معنای درون ) نوسیدن ( فعلِ برساخته از ریشه ی فعلِ �نوشتن� به معنای رسم کردن و طراحی کردن، بروید به #نوسیدن )
...
[مشاهده متن کامل]

🔺 نکته:
۱ - معنای #انوسیدن رویِ هم به معنای نوشتن یا رسم کردنِ چیزی درونِ ذهن است
۲ - حرفِ "ن" در آخرِ �اِن� با حرفِ "ن" در اولِ �نوسیدن� همآمیزی ( ادغام ) شده اند.
▪️مثال:
در بیابانی تاریک و دلهره آور بر زمینی نمناک نشسته بود، با این حال می اِنوسید ( تصور می کرد ) که راهی که برگزیده دریچه ای به سوی خوشبختی در برابرش خواهد گشود.
🔺توجه:
🔹 #imagination
🔹 #انوسه
یا: #انوسش ( تصور )
▪️مثال:
۱ - او هرگز داستان نویسِ خوبی نمی شد، زیرا اِنوسه ی ( توانِ تصور و خیال پردازیِ ) خوبی نداشت.
🔺نکته:
کاربردِ "اِن" یا "اَن" به معنای درون در زبان فارسی پیشینه دارد، برای مثال: واژه ی "اندر" ، که به معنای درون و میان است.
🔸همچنین بروید به #نوسیدن .
🔻🔻🔻
@JavidPajin 👈 فرهنگِ ریشه شناختیِ واژگانِ عمومی و تخصصی

از کسی ، کسی ( یا چیزی ) ساختن ؛ او را چنان پنداشتن. اورا به صورت وی ( یا آن چیز ) درآوردن :
چنین گفت کای مهتر سرفراز
ز من کودک شیرخواره مساز.
فردوسی.
چنین پاسخ آورد بهرام باز
که از من تو بیکاره خردی مساز.
فردوسی.
انگار کردن
چهره پنداشتن
رویایی , فکر کردن در ذهن خود
تجسم

بپرس