تصنیم. [ ت َ ] ( ع مص ) تصویر کردن و نقش بستن. ( منتهی الارب ) ( از شرح قاموس ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) . || آواز کردن مرد. ( از تاج العروس ) ( از قطر المحیط ) ( از اقرب الموارد ) ( از معجم متن اللغة ). || به هر دو نوبت یک بار دوشیدن شتر را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ) ( از قطر المحیط ).