تصنیع. [ ت َ ] ( ع مص ) نیکو تربیت یافتن جاریه تا فربه شود. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). و از این معنی است : تصنیع الشی لتحسینه و تزیینه بالصناعة. ( اقرب الموارد ).
فرهنگ فارسی
( مصدر ) ۱ - ساختن پرداختن مهیا کردن . ۲ - زینت دادن آراستن .