تصنیع

لغت نامه دهخدا

تصنیع. [ ت َ ] ( ع مص ) نیکو تربیت یافتن جاریه تا فربه شود. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). و از این معنی است : تصنیع الشی لتحسینه و تزیینه بالصناعة. ( اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - ساختن پرداختن مهیا کردن . ۲ - زینت دادن آراستن .

فرهنگ معین

(تَ ) [ ع . ] (مص م . ) ساختن ، مهیا کردن .

پیشنهاد کاربران

( سرود و تصنیف ) تصنیعی:بخشی آوازیست ( تکخواننده ) که توسط یک ( یا چند ) ساز همراهی شود
کتاب دعوت به شنیدن
پرویز منصوری:
ص:295

بپرس