تصلیع. [ ت َ ] ( ع مص )عذر آوردن. || ظاهر شدن حبه و نبودن خاک بر آن. || هر دو دست را برابر بر زمین گسترده ریخ زدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || روشن و تابان شدن آفتاب. ( از اقرب الموارد ). || پهن و گشاده کردن پوست را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ).