تصفیر. [ ت َ ] ( ع مص ) زردرنگ کردن چیزی را. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || رنگ زرد کردن جامه را. ( از اقرب الموارد ). || خالی کردن خانه را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || بانگ و فریاد کردن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || صدا کردن ستور را با دو لب. ( از اقرب الموارد ). || خواندن خر را به سوی آب. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).