تصعد. [ ت َ ص َع ْ ع ُ ] ( ع مص ) دشوار آمدن و شاق گردیدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). دشوار آمدن چیزی. ( آنندراج ). || برنجانیدن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ). || برشدن. ( تاج المصادر بیهقی ). به بالا برشدن. ( ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). بالا رفتن. ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ).