تصدید. [ ت َ] ( ع مص ) دست بر دست زدن چندان که آواز آید. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). دست بر دست زدن. ( از اقرب الموارد ). و رجوع به تصدیة و تصفیق شود. || ریمناک گردیدن جراحت. ( از اقرب الموارد ).