تصبیر

لغت نامه دهخدا

تصبیر. [ ت َ ] ( ع مص ) شکیبایی فرمودن کسی را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). امر کردن کسی را به شکیبایی. ( از اقرب الموارد ). خواستن از کسی شکیبایی را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). شکیبایی خواستن. ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). || بدون وزن و کیل گرفتن طعام را. ( از اقرب الموارد ). و رجوع به صُبرَة شود. || تصبیر میت ؛ قرار دادن صبر در بطن آن برای جلوگیری از سرعت بوی گرفتن جسد و تاکنون دیده نشده. ( از اقرب الموارد ). مومیایی کردن اجساد مردگان را چنانکه در مصر قدیم. ( یادداشت مرحوم دهخدا ).

پیشنهاد کاربران

بپرس