تصادفا
/tasAdofan/
مترادف تصادفا: اتفاقاً، تصادفی، شانسی، غیرمترقبه، غیرمنتظره
برابر پارسی: پیشامدی
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
مترادف ها
شاید، احتمالا، تصادفا
اتفاقا، تصادفا، برحسب تصادف
تصادفا
پیشنهاد کاربران
از سر اتفاق
بی هوا
نمونه:
برخی ها نیز چون هلو می مانند که تا نام شان را ببری، بپرند به گلویت؛ آن اندازه بی هوا که تنها شیرینی اش را بچشی و دیگر به هیچ چیز نیندیشی؛ به همین سادگی!
برگرفته از یادداشتی در پیوند زیر:
https://www. behzadbozorgmehr. com/2015/04/blog - post_74. html
نمونه:
برخی ها نیز چون هلو می مانند که تا نام شان را ببری، بپرند به گلویت؛ آن اندازه بی هوا که تنها شیرینی اش را بچشی و دیگر به هیچ چیز نیندیشی؛ به همین سادگی!
برگرفته از یادداشتی در پیوند زیر:
https://www. behzadbozorgmehr. com/2015/04/blog - post_74. html