تصاحب
/tasAhob/
مترادف تصاحب: تصرف، تملک، ضبط، قبض، دست اندازی، غصب، دزدی، اختیار، قدرت، صاحب شدن، مالک شدن
برابر پارسی: دست اندازی، به چنگ آوری
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
۱-( مصدر ) صاحب شدندر تصرف خود آوردن . ۲- دست انداختن . ۳- ( اسم ) تصرف . ۴- دست اندازی . یا تصاحب دختر یا زنی . با او آرمیدن بر او دست یافتن .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
تصاحب کردن : به خود اختصاص دادن
گرفتن، به زور گرفتن، زورگیری، بالا کشیدن