دیکشنری
مترجم
بپرس
تشکیل یافتن
مترادف تشکیل یافتن
: شکل گرفتن برپا شدن، به پا شدن، درست شدن، تشکیل شدن، تکوین یافتن، به وجود آمدن
معنی انگلیسی
:
to be formed
,
to be held
دنبال کنید
فرهنگ فارسی
( مصدر ) بر پاشدن بپاشدن درست شدن .
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها