تشؤم

لغت نامه دهخدا

تشؤم. [ ت َ ش َءْ ءُ ] ( ع مص ) خویشتن را به شام نسبت کردن. || بسوی چپ گرفتن کسی را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || بسوی دست چپ کسی شدن. || فال بد زدن بچیزی و یعدی بالباء. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). ضدتیمن. ( اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

خویشتن را به شام نسبت کردن بسوی چپ گرفتن کسی را

پیشنهاد کاربران

بپرس