تشعیث
لغت نامه دهخدا
فرهنگ عمید
۲. [قدیمی] پراکنده کردن، پراکنده کردن چیزی.
۳. [قدیمی] دور کردن.
۴. [قدیمی] غذا کم خوردن.
دانشنامه آزاد فارسی
تَشعیث
(در لغت به معنی آشفتن) اصطلاحی در عروض. از زحاف های عروضی، و آن حذفِ یکی از دو متحرک در وتدِ مقرون است؛ چنان که «ع» از «فاعلاتن» بیفتد و، به جای «فالاتن» باقی مانده، «مفعولن» گذارند. رکن تحت زحاف تشعیث را مُشّعَّث نامند.
(در لغت به معنی آشفتن) اصطلاحی در عروض. از زحاف های عروضی، و آن حذفِ یکی از دو متحرک در وتدِ مقرون است؛ چنان که «ع» از «فاعلاتن» بیفتد و، به جای «فالاتن» باقی مانده، «مفعولن» گذارند. رکن تحت زحاف تشعیث را مُشّعَّث نامند.
wikijoo: تشعیث
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید